آرمان جان آرمان جان ، تا این لحظه: 12 سال و 5 روز سن داره
رادمان جانرادمان جان، تا این لحظه: 5 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

♥ آرمان ، قدم باد بهار ♥

25 ماهگی

- با سلام به همه دوستان عزیزم خدا رو شکر میکنم که آرمان جونم  بیست و پنج ماهه شده تو این ماه جدید هم کلی پیشرفت داشته گل پسرم دیگه حرف زدنش کامل شده حتی گاهی باهامون شوخی هم میکه  - و اما مهمترین رویداد این ماه این که دو تا مروارید خوشگل دیگه سر و کله اشون پیدا شده فکر کنم دلیل نا مساعد بودن حال آرمانی تو این هفته اخیر همین بوده امروز که دیدمش خیلای ذوق زدم درست مثل روزی که برای بار اول داشتم مروارید خوشگلش رو میدیدم حالا دیگه با این دو تا مروارید خوشگل دندون خوشگل های آرمانی میشه هجده تا هوراااااااااااااااااا  - امروز میخواستم ببرمش پارک نمیومد پارک بهش میگم آرمان من رفتم ها میگه بلو من تهنا میمونم ( برو من تنها میمو...
31 ارديبهشت 1393

شیر کوچولوی من

- با سلام به همه دوستان عزیزم و کسانی که وب آرمانی رو میخونن - ماشالله هزار ماشالله مامان جون این روزا همین طوری یه بند حرف میزنی و حرف های شیرین شیرین میزنی ماشالله که خواب هم نداری پسر خوشگلم دیگه خواب بعد از ظهر رو تعطیل کردی البته در عوض خوبه که شبها بیشتر  و راحت تر میخوابی خدا رو شکر  گاهی اوقات دیگه قیافه مامان این شکلی میشه   الهی مامان فدات شه قربون حرف زدن شیرینت برم من کاش دوربینی داشتم که میتونستم بی وقفه از لحظه لحظه هات فیلم بگیرم واقعا خیلی شیرین حرف میزنی تازگی ها ناز میکنی یه جا میشینی خودتو لوس میکنی میگی مامانی مامانی یا میگی مامی واسم چایی بریز   من هیچ وقت کلمه مامی یا مامانی رو بهت یاد ندادم نمیدونم از کجا یاد گرفتی ...
22 ارديبهشت 1393

محفلی آرمانی

- با سلام به همه دوستان عزیزم تو چند روز گذشته یه مهمونی کوچولو به مناسبت تولد آرمان برگزار کردیم و البته به دلیل دوری از خونواده مهمونی خیل مفصل و بزرگ نبود اما خدا رو شکر در نهایت سادگی و مختصر بودن به آرمانی خوش گذشت امیدوارم به مهمون های عزیزمون هم خوش گذشته باشه تو این مهمونی فقط دو تا فسقل داشتیم  - جای همه عزیزانم تو این مهمونی خالی بود مخصوصا مامان شهناز عزیز که همیشه زحمت های آرمانی رو به دوش میکشن و تو خوشی ها در کنارمون نیستند  آرمان جونم امیدوارم هزار ساله بشی و همیشه لبات خندون باشه و به همه دوست داشتنی هات برسی گل نازم آخه تو واقعا لیاقت بهترین هارو داری  آرمانی و بابای گلش قبل از ورو مهمون ها به خونمون...
7 ارديبهشت 1393

تولد 2 سالگی نفسم

شکفتنت مبارک شاپرکِ معصوم  کوچک ِمن                                 - نفس مامان دو ساله شدی  عشقم نازنینم  من و بابا خیلی خوشحالیم واسه داشتنت  آرمانم ،  برگ گلم ،  خدا رو شکر که موجود کوچولوی نازنینی مثل تو در خونه داریم هر روز از وجود نازنینت برای ادامه زندگی انرژی میگیرم  - مامان جونم امسال هم مثل پارسال یه تولد مختصر تو مهد گرفتیم امسال من حضور نداشتم اما بابا تو مهد بود و با تو همراه بود هر چند که وجود بابا تو مهد باعث شد که گریه کنی و همش بهونه بیرون رفتن رو بگیری اما خوشحالم که حداقل بابایی تون...
3 ارديبهشت 1393
1